یکی از اقوام مون دیشب به رحمت خدا رفت

مدتی درگیر سرطان بود آخرین بار توی روضه امام حسین دیدمش آب شده بود بنده خدا روی ویلچر اصلا نمیتونستم باور کنم سرطان چه بلایی سرش آورده! اون خانم فعال و خوش صحبت و کدبانو با اشاره سر حرف میزد و دستاشو نمی تونست حرکت بده خیلی ناراحت شدم دیشب تا شنیدم گفتم راحت شد هرچند برای اطرافیان سخته بچه هاش که کوچیک بودن همسرش فوت میکنه و این خانم چهارتا بچه رو بزرگ میکنه انشاالله خدا اجرش بده و اون دنیا محل راحتی باشه براش انشاالله خدا صبر بده به خانوادش دخترش یک سال از من کوچیکتره و تازگیا عروس شده قطعا الان خیلی بی قراره  ایشالا دلش آروم بگیره


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها