باید بگم

از سخت ترین روزهای زندگی

اوقاتیه که همسر فشار کاریش زیاده

و همه زندگی مون میریزه به هم!

از افت شدید روابط عاطفی گرفته تااا خستگی های جسمی و عصبی شدن ها و

بخصوص از بعد تولد دخترک

اینجور وقت ها خیلی احساس تنهایی میکنم

و همه ی این احساسات منفی فقط برای منه 

دو روزه دارم فکرمیکنم این مدت همممش به همسرجان گیر دادمچقدر سر چیزای الکی با هم بحث کردیم موضوعات پیش پاافتاده ای که تفاهم نداشتن توشون هیچ اهمیتی نداره اون ها برام پررنگ شده و باعث شده نکات مثبت زندگی مونو نبینم

دارم سعی میکنم برخوردم رو بهتر کنم خیلی ساده از کنار خیلی حرفها رد بشم و بحث نکنم!

ولی

تحمل نقش کمرنگ همسر توی خانواده، بخاطر شرایط کاریش، واقعا برام سخته

خلاصه دعا کنید این ایام به خوبی و خوشی بگذره


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها