لباس های بابایش را هرجای خانه که می بیند، با انگشت های کوچکش اشاره میکند و میگوید : بابایی. بعد یک نگاهی به در می اندازد. میگویم بابا سرکاره.

چشم های دختران تان 4سال به در بود نه منتظر تماشای پدر نه منتظر آغوش پرمهر و امنش منتظر یک تابوت 

این روضه ها را دختردارها خوب می فهمند


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها