در این حد دلم نمیخواست همسر فردا راهی سفر بشه که چندشب پیش هنوز نرفته زار زار گریه م گرفت!
حریفش نشدم و در نهایت بهش گفتم لااقل یه استخاره بگیر من دلم راضی بشه به رفتنت!
جوابش خوب بود و آرومم کرد.
همسر گفت من میتونستم سه شنبه برم اما بخاطر شما سفرمو گذاشتم چهارشنبه که بیشتر کنارت باشم.
حالا از هفت صبح رفته هنوز نیومده خونه :| بعدم زنگ زدم میفرمایند که نظرت چیه ساعت 2-3 نصفه شب حرکت کنم؟
این بود آرمان های ما؟
الان من حق ندارم سرمو بکوبم تو دیوار ؟ :|
درباره این سایت