فکر کنم اینجا هم نوشتم، همیشه توی رویاهام این بوده که بچه مونو با کالسکه ببرم بیرون دور دور کنیم، یا حتی خرید از محله مون :)

دخترکم که بیست و دو روزه بود، این رویام به واقعیت پیوست :)

درست پنجشنبه هفته پیش، برای اولین بار گذاشتمش توی کالسکه و با هم رفتیم مرکز بهداشت برای تشکیل پرونده. یه فاصله حدودا بیست دقیقه ای پیاده روی بود. و من عشق کردم از قدم زدن باهاش :) 

دوشب پیش هم خانوادگی رفتیم کالسکه گردی یه هوایی خوردیم و البته بستنی :)) بعد مدت ها فرصت کردیم همدیگه رو ببینیم (!) و چندکلمه با همسرمان حرف بزنیم !! بس که این دخترک تمام وقت مون رو گرفته :) یعنی یه روزایی نمیرسم حتی شیشه عینکمو تمیز کنم و البته درد مشترک تمام مادرهاست که یادشون نمیاد آخرین بار کی با آرامش بدون عجله و استرس رفتن دستشویی :)) 

ایشالا خدا به هرکی دلش میخواد نی نی بده و این لذت بی نهایت مادری رو بچشه :)


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها